دلهاي پاك و زلال سرمايه بزرگ جواني
شما جوانيد، دلهاى شما پاك است، ناآلوده است. به عمق اين حرف هم شما حالا نمیرسيد، كه اين ناآلودگى معنايش چيست، گرفتارى دلهاى آلوده كجاست؛ اين را شما كه جوانيد، حالا حالاها به آن نمیرسيد؛ به حدود سنى ما كه رسيديد، آن وقت گرفتارى را مي فهميد، مىبينيد كه چقدر اين زلالى دل در دوره جوانى قيمت و ارزش دارد، كه ديگر قابل برگشت هم نيست.
امروز اين سرمايه در اختيار شماست. من حرفم اين است: اين دل پاك و زلال را هرچه مي توانيد، با منبع عظمت، با منبع حقيقت، با منبع زيبائى- يعنى ذات مقدّس بارىتعالى - پيوند دهيد و نزديك كنيد. اگر موفق شديد، تا آخر عمر زندگى سعادتمندانه خواهيد داشت؛ اگر حالا موفق نشويد، بيست سال ديگر سختتر است؛ اگر بيست سال بعد هم- كه شماها چهل سال، چهلوپنج سال سنتان هست - موفق نشويد، بيست سال بعدش بسيار بسيار مشكلتر است؛ يعنى در سنينِ كمتر از سنِ حالاى من. خيلى سخت خواهد شد. نه اينكه محال باشد، امّا مشكل است. حالا دل را به خدا پيوند بزنيد. راهش هم در شرع مقدّس باز است؛ يك كار رمزآلود پيچيدهاى نيست. شما قله كوه را از پائين نگاه مي كنيد، مىبينيد كسانى آنجا هستند؛ اينجور نيست كه تصوّر كنيد اينها بال زدند رفتند آنجا؛ نه، اينها از همين مسيرى كه جلوى پاى شماست، جلو رفتند و به آنجا رسيدند. دچار توهم نشويم، خيال نكنيم كه با يك نوع حركت غيرعادى و غيرمعمولى مي توان به آن قلهها رسيد؛ نه، آنهائى كه در آن قلهها مشاهده مي كنيد، از همين راهها عبور كردند. اين راهها چيست؟
راههای رسیدن به قله معنویت
در درجه اول، ترك گناه. گفتنش آسان است، عملش سخت است؛ امّا ناگزير است. دروغ نگفتن، خيانت نكردن، از لغزشهاى گوناگون جنسى و شهوانى پرهيزكردن، از گناهان پرهيزكردن؛ قدمِ مهمترينش اين است. بعد از ترك گناه، انجام واجبات و از همه واجبات مهمتر، نماز است. و اعلم انّ كلّ شىء من عملك تبع لصلاتك(نهجالبلاغه، نامه 27).؛ همه كار انسان تابع نماز است. نماز را به وقت بخوانيد، با توجّه و با حضور قلب بخوانيد. حضور قلب يعنى بدانيد كه داريد با يكى حرف مي زنيد؛ بدانيد يك مخاطبى داريد كه داريد با او حرف مي زنيد. اين حالت را اگر در خودتان تمرين كرديد، اگر توانستيد اين تمركز را ايجاد كنيد، تا آخر عمر اين براى شما مي ماند. اگر حالا نتوانستيد- همان طور كه گفتم -
بيست سال بعد سخت است، بيست سال بعدش سختتر است؛ بعد از آن، كسى اگر از قبل (تمرین) نكرده باشد، خيلىخيلى سخت است. از حالا عادت كنيد اين تمركز را در حال نماز در خودتان ايجاد كنيد و به وجود بياوريد. آن وقت اين آن صلاتى است كه: تنهى عن الفحشاء و المنكر(عنكبوت، آيه 45)؛ «تنهى» يعنى شما را نهى مي كند؛ معنايش اين نيست كه مانعى جلوى شما مي گذارد كه شما ديگر نمیتوانيد گناه كنيد؛ نه، يعنى دائم به شما مي گويد گناه نكن. روزى چند نوبت از درون دلِ انسان به او بگويند گناه نكن، گناه نكن، انسان گناه نمیكند. اين نماز است.
روزه ماه رمضان خيلى مغتنم است؛ مبارزه با گرسنگى، تشنگى، گرما و سختىهائى كه انسان دارد. انس با قرآن و انس با نهجالبلاغه و انس با صحيفه سجّاديه و دعا و نافله و نماز شب و هر كار كه توانستيد بعد از آن بكنيد.
اين دل نورانى و پاكيزه را كه در شما هست، قدر بدانيد. نه اينكه من بخواهم براى خوشامد شما حرف بزنم؛ نه، جوانهاى عالَم كه فقط شما نيستيد؛ جوان خاصيتش اين است. دلتان پاكيزه است. حالا چون براى شما قابل مقايسه نيست، نمیتوانيد اين موضوع را احساس كنيد. در طول زمان، گرفتارىها، غبارها، لجنها و زنگارها دل را مي پوشاند.
در روايت دارد كه وقتى گناهى مي كنيد، يك نقطه سياهى در قلب شما به وجود مىآيدـ
البتّه اينها زبان نمادين است، زبان سمبليك است ـ گناه دوم را كه مي كنيد، اين نقطه سياه دو برابر مي شود. هرچه گناه بكنيد، اين نقطهها هى اضافه مي شود، تا اينكه همه قلب را سياهى مي گيرد. ترجمه مفهوم عرفىاش همين است كه من گفتم؛ يعنى شما الان دل و جان و روح آمادهاى داريد، بمرور گناهان، گرفتارىها و مشكلات فراوانى كه در مسير مبارزات زندگى انسان به وجود مىآيدـ در سياست، در اقتصاد، در يك لقمه نان، در به دست آوردن امكانات زندگى ـ چنانچه انسان از حالا تمرين نكرده باشد، اينها گرفتارىها را زياد مي كند، دل را تاريك مي كند. پس عرض اول ما و حرف اصلى ما اين است.
شما مثل فرزندان من هستيد. من اگر بخواهم به بچههاى صلبى و نسبىِ خودم بهترين سفارشها را بكنم، همينى كه به شما عرض كردم، به آنها خواهم گفت.
تاثیر گناه در عرصههای گوناگون زندگی
توجّه هم داشته باشيد؛ اغلب لغزشهائى كه - نمیگويم همه - در عرصههاى گوناگون و ميدانهاى گوناگون براى انسانها پيش مىآيد، ناشى از رعايت نكردن همين نكته اصلى و مهمى است كه گفتم؛ حتّى در ميدان جهاد. در جنگ احد يك عدّهاى كوتاهىاى كردند كه فاجعه آفريد. اگر قضاياى جنگ احد را نخواندهايد، در كتابهاى تاريخ هست؛ برويد بخوانيد، كه من ديگر نخواهم اينجا شرح بدهم.
قرآن درباره همينها مي گويد: انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا (آل عمران، آيه 155 )؛ حاصل ترجمه اين است:
آن كسانى كه شما ديديد روز جنگ احد آنجور به دشمن پشت كردند و فاجعه درست كردند و موجب شهادت حمزه سيدالشهداء و بزرگانى از اصحاب شدند، لغزش آنها را شيطان از ناحيه آنچه كه قبلها انجام داده بودند، زمينهسازى كرد؛ يعنى گناهانشان.
از اين قبيل آيه در قرآن آيات متعدّدى داريم. پرهيز نكردن ما از گناه، اثرش را در مديريت امور كشور اگر داشته باشيم، مديريت يك بخشى اگر داشته باشيم، اگر در ميدان جنگ حاضر شويم، اگر در يك آزمون مالى و اقتصادى گير كنيم، در همه اينجاها نشان مي دهد.
بنابراين، اين حرف اصلى ماست. خلاصه عرض مي كنم؛ قدر جوانى را بدانيد. اين معنايش اين است كه قدر دلهاى پاك را بدانيد، خودتان را بيشتر با خدا مأنوس كنيد.
راهش هم ترك گناه و توجّه به نماز است؛ و بعد از نمازهاى واجب و آن توجّهى كه عرض كردم، ديگر هرچه كه توانستيد، مستحبّات، دعا و بقيه كارها را انجام دهيد. انشاءالله خداى متعال هم راهها را
باز مي كند.
* بیانات در ديدار دانشجويان
در يازدهمین روز ماه رمضان - 31/5/1389